مصیبت ۷۸ ساله برای دیپلماسی آمریکا
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۹۲۷۴۱
جرج مارشال وزیر امور خارجهای که با طرح مشهورش یعنی «طرح مارشال» سرنوشت جنگ سرد را تعیین کرد و معمار اتحادیه اروپا و اروپای نوین نام گرفت از مخالفان جدی تاسیس اسرائیل بود؛ اگرچه تاسیس یک دولت یهودی باعث شد ترومن و مارشال که احترام زیادی برای یکدیگر قائل بودند کاملا مقابل هم بایستند.
«آیا مارشال یهودستیز نبود؟» این پرسش ناشر ارشد یک انتشاراتی بزرگ در نیویورک از مارک پری نویسنده آمریکایی درباره وزیر خارجه دولت هری ترومن، افسری که مهمترین سرباز نسل خود بود و بیش از هرکسی در پیروزی آمریکا در جنگ جهانی دوم نقش داشت، پیچیدگیهای اسرائیل در سیاست خارجی ایالات متحده را برجسته میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مارک پری فوریه ۲۰۰۶ زمانی که پیشنهاد کتابی در مورد روابط نظامی ژنرال جورج مارشال و ژنرال دوایت آیزنهاور در زمان جنگ را به گروهی از ناشران نیویورک ارائه با این پرسش درباره ادعای یهودستیزی وزیر خارجه فقید ایالات مواجه میشود.
اسرائیل، در طول هفت دهه به عنوان یک چالش ثابت برای دیپلماسی آمریکا ارزیابی شده که ردپای آن در جنگ ۲۰۲۳ غزه نمایان شده است. طی چند هفته گذشته، خیابان بیستویکم واشنگتن دی سی، جایی که میزبان ساختمان وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا است، کانون تنشهای فزاینده درباره سیاست خارجی دولت بایدن در جنگ خونبار غزه بوده است. صدها نفر از دیپلماتها و کارکنان وزارت خارجه در اعتراض به حمایت بی قید و شرط دولت آمریکا از اسرائیل برای تداوم جنایت جنگی در غزه و جلوگیری از آتش موجی از استعفا را به راه انداختند.
این اتفاق البته یادآور یک اتفاق مهم در تاریخ سیاست خارجی آمریکاست که کمتر کسی از آن صحبت میکند: تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و مخالفت جرج مارشال وزیر خارجه وقت آمریکا با تاسیس دولت یهودی با تجزیه فلسطین. تاسیس اسرائیل یکی از نقاط بحران ساز در تاریخ دیپلماسی آمریکا به شمار میرود که باعث واگرایی در هیات حاکمه ایالات متحده شد.
مارشال-ترومن؛ یک نبرد با پایانی باز
جرج سی مارشال وزیر امور خارجه و هری ترومن رئیس جمهور وقت ایالات متحده حضور دو اردوگاه مخالفان و موافقان اسرائیل را رهبری میکردند. مارشال وزیر امور خارجهای که با طرح تاریخی خود و ایده مشهورش یعنی «طرح مارشال» سرنوشت جنگ سرد را تعیین کرد و معمار اتحادیه اروپا و اروپای نوین نام گرفت از مخالفان جدی تاسیس اسرائیل بوده است. تنها به همین دلیل که اصل بنیادین و غیرقابل تغییر سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، بر اساس حمایت همهجانبه از اسرائیل طراحی شد، جرج مارشال، شخصیتی که تاثیرگذارترین وزیر خارجه تاریخ ایالات متحده به شمار میرود با برچسب «یهودستیزی» طرد شده است.
وزیر خارجه دولت هری ترومن به سه دلیل مخالف ایده تاسیس اسرائیل بود. مارشال البته در مخالفت خود تنها نبود بلکه بخش زیادی از بدنه نظامی-امنیتی آمریکا کنار وزارت خارجه مارشال ارزیابی میکردند که دولت یهود فوراً از سوی اعراب از مورد حمله قرار خواهد گرفت و فراتر از آن پای آمریکا در غرب آسیا به یک درگیری بی پایان و بی انتها باز خواهد شد و آمریکا جز با استفاده از زور نخواهد توانست نفوذ خود در خاورمیانه را حفظ کند.
مارشال در وهله نخست از وقوع جنگ بین اسرائیل و کشورهای عربی واهمه داشت. دومین دلیل مخالفت مارشال با ایده تاسیس یک دولت کاملا یهودی، به اختلال احتمالی در واردات نفت آمریکا از کشورهای عربی برمیگشت که سالها بعد در شوک نفتی ۱۹۷۳ در خلال جنگ یوم کیپور خودش را نشان داد. دلیل سوم مخالفت مارشال این بود که او تصمیم ترومن برای به رسمیت شناختن اسرائیل را خارج از دریچه دیپلماسی و منافع ملی ایالات متحده و تحت تأثیر ملاحظات سیاست داخلی از جمله رضایت یهودیان پرنفوذ در آمریکا میدانست.
اسرائیل، راه دوستان صمیمی را جدا میکند
تاسیس یک دولت یهودی باعث شد ترومن و مارشال که احترام زیادی برای همدیگر قائل بودند کاملا در برابر یکدیگر صف آرایی کنند. مارک پری نویسنده آمریکایی ۱۳ سال قبل در فارن پالیسی از جلسه پرتنش مارشال و ترومن در کاخ سفید نوشته است: «مارشال نه تنها با موضع ایالات متحده به نفع تجزیه فلسطین مخالف بود، بلکه شدیداً توصیه کرد که ایالات متحده اسرائیل را به رسمیت نشناسد. مارشال و ترومن در جلسهای در دفتر بیضی در ۱۲ مه ۱۹۴۸ با هم درگیر شدند. ترومن برای طرح استدلال اش به مشاور رئیس جمهور کلارک کلیفورد تکیه کرد. او استدلال کرد که ایالات متحده تعهدی اخلاقی به یهودیان جهان داده است که مطابق اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۹ از آنها حمایت کند. کلیفورد همچنین استدلال کرد یهودیان آمریکایی یک بلوک مهم رای بودند و از این تصمیم حمایت میکردند. در نهایت مارشال پس از شنیدن این استدلالها با خشم از دفتر رئیس جمهور خارج شد.»
این اختلافات در کاخ سفید چنان داغ شد که مارشال، شخصیتی که ترومن او را «بزرگترین آمریکایی زنده» میدانست، حتی به رئیسجمهور گفت که در انتخابات آینده به این دلیل به او رأی منفی خواهد داد. رئیس جمهور آمریکا درباره چالش دیپلماتیک میان "کاخ سفید" و "وزارت خارجه مارشال" در واکنش به اتفاقات سازمان ملل در مارس ۱۹۴۸ در دفتر خاطرات روزانه خود نوشته است: «وزارت خارجه امروز فرش را از زیر پای من کشید». هری ترومن همچنین این پاسخ را به دیپلماتهای آمریکایی درباره تشکیل اسرائیل داد: «آقایان متاسفم، اما باید به صدها هزار نفری که نگران موفقیت صهیونیسم هستند پاسخ دهم: من صدها هزار عرب در میان رای دهندگانم ندارم.»
با گذشت زمان تمام پیش بینیهای مارشال به ترتیب به وقوع پیوست، اما ایالات متحده و اسرائیل توانستند از هریک از آن مهلکهها بگریزند تا بعدها سناتور جو بایدن از ایالت دلاویر که امروز رئیس جمهور ایالات متحده شده است در نطق معروف خود بگوید حتی اگر اسرائیلی وجود نداشت باید آمریکا خودش یک اسرائیل درست میکرد.
نتانیاهو، مارشال و برنامه هستهای ایران
در بحبوحه مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ که طرفین به توافق درباره برنامه جامع اقدام مشترک-برجام- نزدیک میشدند، اختلاف بنیامین نتانیاهو با دولت وقت آمریکا به ریاست باراک اوباما به بالاترین حد خود رسیده بود. سیاست خارجی آمریکا برای حصول توافق نهایی با ایران در خصوص برنامه هستهای تهران بار دیگر با مانع تراشیهای اسرائیل با یک چالش بزرگ روبرو شد.
اختلاف واشنگتن و تل آویو در این خصوص به جایی رسید که نتانیاهو در اقدامی که برای دولت اوباما توهین آمیز تلقی میشد، به کنگره ایالات متحده رفت تا قانونگذران آمریکایی را برای عدم تصویب توافق هستهای با ایران در کپیتول هیل و فشار به کاخ سفید، متقاعد کند.
سال ۲۰۱۵ نخست وزیر اسرائیل قبل از سفر به آمریکا یک کلیپ تبلیغاتی درست کرد که در آن به مخالفتهای مارشال و سیاست خارجی آمریکا با تاسیس اسرائیل در ۱۹۴۸ اشاره شده بود. در این ویدئو تصمیم دیوید بن گوریون برای اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ با وجود مخالفتهای جورج مارشال، با تصمیم نتانیاهو برای سخنرانی در کنگره آمریکا – که مشخصا اوباما رئیس جمهور و جان کری وزیر خارجه آمریکا را دور میزد-مقایسه شد.
در این کلیپ آمده بود: «بن گوریون - برخلاف موضع وزارت خارجه آمریکا- تأسیس دولت اسرائیل را اعلام کرد. اگر بن گوریون کار درست را انجام نمیداد، آیا امروز اینجا بودیم؟»
پیام نتانیاهو این بود که هر گونه توافق هستهای با ایران یک تهدید وجودی همطراز با تأسیس اسرائیل است.
با گذشت ۷۸ سال، پایه بحثهای اساسی میان مارشال-ترومن پابرجاست. آیا اسرائیل در خدمت منافع ملی آمریکا بوده است یا باری گران قیمت و پرهزینه بر دوش ایالات متحده؟ آنچه مسلم است ماراتنی که جرج مارشال و هری ترومن به راه انداختند هنوز به خط پایان نرسیده است!
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اسرائیل رژیم صهیونیستی یهودستیزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۹۲۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا چین میتواند؟
فرارو- یک کارشناس روابط بین المل می گوید: «از زاویه بین المللی، چین بهترین گزینه برای ورود به مذاکرات آتش بس محسوب میشود. شاید تا به امروز، این قطر و عمان بودند که به عنوان یکی از گزینههای بسیار مفید در مذاکرات میانجی گری، شناخته میشدند، اما حالا چین گزینه برتر است.»
چین و آمریکا تمایلی به ادامه درگیریهای خاورمیانه ندارندجلال ساداتیان به فرارو گفت: «با توجه به تجربهای که در مسئله عربستان از چین دیدیم و چین به لحاظ مراوداتی که با کشورهای منطقه پیدا کرده، در تلاش است که به سمت تنش زدایی، حرکت کند. این تنش زدایی، کاملا در راستای اهداف منطقهای چین است. چین در تلاش است که از آسیب رسیدن به به سرمایه گذاریها در جهت اجرای پروژههای خود پیشگیری کند. مناسبات ایالات متحده با چین در شرق آسیا و مسائل دو کشور درباره تایوان، هنگ گنگ، تبت و ... نیز مورد توجه سران چین است. چین مدت هاست تلاش میکند همه بازارهای منطقهای را از چنگ آمریکا خارج کند. طی ۲ تا ۳ دهه گذشته، چینیها موفق شده اند تکنولوژیهای لازم را از آمریکا ربوده و در این حوزه تبدیل به یک قدرت شوند. با توجه به این که هزینه تولید محصولات چینی نسبت به ایالات متحده ارزانتر تمام میشود، میبینیم که با استقبال گستردهای نیز مواجه میشود. درواقع رقابت چین و ایالات متحده کاملا به قوت خود باقیست، فراموش نکنیم که حدود ۲ سال پیش نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده چگونه به تایوان رفت، آن هم در شرایطی که چینیها گفته بودند در صورت ورود آمریکاییها به تایوان واکنش نشان خواهند داد.»
وی افزود: «این پیشینه نشان میدهد چین هم اکنون علاقهای به برخورد با ایالات متحده را ندارد. برخوردی که ممکن است یک روز اتفاق بیفتد. اما زمان آن نامشخص است. در نتیجه ایالات متحده نیز از تنش استقبال نمیکند چرا که ترجیح میدهد در چند جبهه درگیری نداشته باشد. ایالات متحده در حال حاضر به اندازه کافی در اوکراین درگیر است و خاورمیانه برای آمریکا دردسر بزرگی است. به خاطر همه این دلایل است که ایالات متحده مایل است در سال انتخابات، بحرانها را مدیریت کند. افزون بر این ها، حزب دموکرات و دولت بایدن با یک بحران جدی رو به رو است و در نتیجه، از هر نوع مداخله چین که به کاهش تنش منتهی شود استقبال میکنند. ایالات متحده به نفوذ و خط مشی چین در منطقه آگاه است و کاملا تمایل دارد که از لابی چین در حل مناقشات به نفع خود بهره برداری کند.»
چین بهترین گزینه برای میانجیگری استدیپلمات پیشین ایران در انگلستان گفت: «چین با کشورهای عرب منطقه از عربستان تا اردن روابط بسیار دوستانهای دارد و داد و ستد تجاری انجام میدهد. میدانیم که عربستان در حوزه تکنولوژیهای زیرساختی خود با چینیها در حال همکاری است و مسیر یک کمربند یک جاده چین نیز کاملا کشورهای عرب را تحت تاثیر خود قرار میدهد. همانطور که اشاره کردم، چین، پیشتر نیز در تنش زدایی بین ایران و عربستان سربلند شد و عربستان حتی از یمن نیز تا حدودی عقب نشینی کرد. اگرچه روابط ایران و عربستان به شکل دفاکتو شکل گرفت، اما در همین حد نیز بسیار قابل توجه بود. میتوان اینگونه استنباط کرد که رایزنیهای چینیها با کشورهای عرب منطقه موثر واقع شود و مذاکرات آتش بس نیز به مرحلهای برسد که در ۷ ماه گذشته نرسیده است.»
وی افزود: «از زاویه بین المللی، چین بهترین گزینه برای ورود به مذاکرات آتش بس محسوب میشود. شاید تا به امروز، این قطر و عمان بودند که به عنوان یکی از گزینههای بسیار مفید در مذاکرات میانجی گری، شناخته میشدند، اما حالا چین گزینه برتر است. از طرف دیگر مصر نیز به علت مسئله رفح و احتمال کوچانده شدن فلسطینیان به صحرای سینا، اساسا به عنوان یکی از طرفین متضرر درگیری شناخته میشود، حتی اردن نیز که در خنثی سازی پهپادهای ایرانی همکاری کرد، اکنون در مذاکرات آتش بس چندان جایگاهی ندارد. از زاویه دید طرفین درگیر در جنگ غزه نیز میتوان گفت که حماس به علت ضربات انسانی و مادی که متحمل شده و کشتار بی رحمانه اسرائیل و نسل کشی اهالی غزه، چارهای ندارد به جز این که واقع بینانهتر به شرایط نگاه کند و گزینه میانجیگری چین، یک گزینه ایده آل برای تحقق آتش بس خواهد بود. متاسفانه در حوزه طرف مقابل یعنی اسرائیل، شرایط کمی پیچیدهتر است، نتانیاهو در ۷ ماه اخیر ثابت کرد افزون بر تندروی و بی رحمی، غیرقابل پیش بینی است. شاید روی کاغذ اکنون زمان مناسبی باشد که طرفین درگیری به یک آرامش برسند، اما این موضوعی نیست که نتانیاهو به راحتی بپذیرد.»
مدیر کل پیشین شرق آسیای وزارت خارجه گفت: «نتانیاهو شرایط عادی ندارد، از یک سو بی توجهی اسرائیل به رای دادگاه لاهه و نقض آشکار حقوق بشر از سوی وی حتی باعث شده متحدان غربی نتانیاهو از وی شکایت داشته باشند، از سوی دیگر، اعتراضات دانشجویان در ایالات متحده و دیگر نقاط جهان نسبت به اقدامات وحشیانه اسرائیل نیز جهت افکار عمومی را تا حد زیادی، علیه وی چرخانده است. حتی مقامهای آمریکایی نیز به خاطر همراهی با اسرائیل تحت فشار قرار دارند. تا پیش از حمله ایران به اسرائیل، آمریکاییها مدام میگفتند که ما پشت اسرائیل ایستاده ایم، اما بعد از آن که اسرائیل تصمیم به تلافی گرفت، اعلام کردند ما پشت حمله اسرائیل نخواهیم بود. علت نیز مشخص است و اگر ایالات متحده از یک حد مشخص بیشتر درگیر مناقشات منطقهای و به ویژه مناقشات ایران و اسرائیل شود، به شدت آسیب خواهد دید.»